برچسب : نویسنده : محمد nashodani بازدید : 101
باباطاهر همدانی :
مو آن رندم که عصیان پیشه دیرم
به دستی جام و دستی شیشه دیرم
اگر تو بی گناهی رو ملک شو
مو از حوا و آدم ریشه دیرم
برچسب : نویسنده : محمد nashodani بازدید : 113
حالا که رفته ای ، بیا
بیا برویم
بعد ِ مرگت قدمی بزنیم
ماه را بیاوریم
و پاهامان را تا ماهیان رودخانه دراز کنیم
بعد
موهایت را از روی لب هایت بزنم کنار
بعد
موهایت را از روی لب هایت بزنم کنار
بعد
موهایت را از روی لب هایت ....
لعنتی
دستم از خواب بیرون مانده است
نشدنی ها...برچسب : نویسنده : محمد nashodani بازدید : 92
بر خاک چه نرم می خرامی ای مرد
آن گونه که بر کفش تو ننشیند گرد
فردا که جهان کنیم بدرود به درد
آه آن همه خاک را چه می خواهد کرد
از : فریدون مشیری
نشدنی ها...برچسب : نویسنده : محمد nashodani بازدید : 72
ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند
بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند
زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند
نور سحرگاهی دهد فیضی که می خواهی دهد
با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند
سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا
وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند
بستاند ای سرو سهی سودای هستی از رهی
یغما کند اندیشه را دور از بد اندیشم کند
رهی معیری
برچسب : نویسنده : محمد nashodani بازدید : 103
از : محمدعلی بهمنی
نشدنی ها...برچسب : نویسنده : محمد nashodani بازدید : 89
وصیت نامه مولوی برای کسانی که جهت زیارت مزارش به قونیه می روند :
ز خاك من اگر گندم برآيد
از آن گر نان پزي مستي فزايد
خمير و نانوا ديوانه گردد
تنورش بيت مستانه فزايد
ميا بي دف به گور من ، برادر!
كه در بزم خدا غمگين نشايد...
نشدنی ها...برچسب : نویسنده : محمد nashodani بازدید : 93
اعتراف
من زنگي را دوست دارم
ولي از زندگي دوباره مي ترسم!
دين را دوست دارم
ولي از كشيش ها مي ترسم!
قانون را دوست دارم
ولي از پاسبان ها مي ترسم!
عشق را دوست دارم
ولي از زن ها مي ترسم!
كودكان را دوست دارم
ولي از آينه مي ترسم!
سلام را دوست دارم
ولي از زبانم مي ترسم!
من مي ترسم ، پس هستم
اين چنين مي گذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولي از روزگار مي ترسم!
(زنده ياد حسين پناهي)
نشدنی ها...برچسب : نویسنده : محمد nashodani بازدید : 103
داغ از نوعی که من دیدم تو را دق می دهد
«او» که اخمت را گفت و خنده تقدیم تو کرد
آه را می گیرد از من جاش هق هق می دهد
برگ هایم ریخت بر روی زمین؛ یعنی درخت
خود به مرگ خویشتن رای موافق می دهد
چشمهایت یک سوال تازه می پرسد ولی
چشمهایم پاسخت را مثل سابق می دهد
زندگی توی قفس یا مرگ بیرون از قفس ؟
دومی ! چون اولی دارد مرا دق می دهد
از : کاظم بهمنی
نشدنی ها...برچسب : نویسنده : محمد nashodani بازدید : 93
غنچۀ پژمرده ام ، چگونه نگریم ؟
رودم و با گریه دور می شوم از خویش
از همه آزرده ام ، چگونه نگریم ؟
مرد مگر گریه می کند ؟ چه بگویم
طفل ِ زمین خورده ام ، چگونه نگریم ؟
تنگ پر از اشک و چشم های تماشا
ماهی دلمرده ام ، چگونه نگریم !
پرسشم از راز ِ بی وفایی او بود
حال که پی برده ام ، چگونه نگریم ؟
از : فاضل نظری
نشدنی ها...برچسب : نویسنده : محمد nashodani بازدید : 106